نقد ترجمه اى از قرآن

پدیدآورعلی ‏احمد‌ناصح

نشریهصحیفه مبین

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 3059 بازدید
نقد ترجمه اى از قرآن

على ‏احمد ناصح
عضو هيات علمى دانشگاه قم

چكيده

تاكنون ترجمه‏هايى كه از قرآن كريم به زبان فارسى نگاشته شده، هيچيك بى‏اشكال نبوده‏اند . يكى از اين ترجمه‏ها از آن دانشمندى از اهل سنت‏بنام شاه ولى‏الله محدث دهلوى است . برخى از مهمترين اشكالات آن كه در اين مقاله بررسى شده، عبارتند از: ناهمسانى ترجمه يك كلمه در مواضع گوناگون، ترجمه ناصواب يا نارسايى بعضى از كلمات، مخالفت‏برخى از ترجمه‏ها با قواعد صرفى و نحوى، ترجمه برخى از آيات قرآن به نحوى كه با مذهب خود موافق آيد و بالاخره عدم رعايت قواعد املائى و چينش دستورى زبان فارسى .

كليد واژه‏ها: ترجمه قرآن، محدث دهلوى، اهل سنت، زبان فارسى .

1) مقدمه

يكى از ترجمه‏هاى معروف قرآن به زبان فارسى كه از ترجمه آن بيش از دو قرن ميگذرد و بارها در شبه قاره هند به صورت گسترده‏اى انتشار يافته است، ترجمه شاه‏ولى‏الله محدث دهلوى (1114- 1176) مى‏باشد .
اين ترجمه در سالهاى اخير توسط آقايان د . عبدالغفور بلوچ و شيخ محمد على دارى از سوى وزارت شؤن اسلامى و اوقاف عربستان سعودى مورد بازبينى و بررسى مجدد قرار گرفته و مجمع ملك فهد دو سال پيش آنرا چاپ و در سطح وسيعى منتشر و به حجاج فارسى زبان هديه نموده است .
انتشار مجدد اين ترجمه آنهم بصورت رسمى و در سطحى وسيع از طرف كشور عربستان سعودى انگيزه‏اى شد تا نگارنده به مطالعه آن پرداخته و ضمن دقت در آن نكاتى را كه پيش روى داريد با عنوان نقد و بررسى اين ترجمه عرضه بدارد .

2) اشكالات ترجمه محدث دهلوى

1- يكى از اشكالات اين ترجمه، تفاوت و ناهمسانى در ترجمه كلمات و واژه‏هاى پركاربرد قرآنى است . تا جايى كه واژه پراستعمال و قابل فهمى مثل «العالمين‏» نيز كه در اكثر ترجمه‏ها از قديم و جديد به جهانيان ترجمه شده و ترجمه مناسب و قابل قبولى نيز مى‏باشد، از اين ناهمسانى و تفاوت در ترجمه مصون نمانده است . اين كلمه در سور حمد: 1، اعراف: 80، انعام: 90، انبياء: 91 و 107، فرقان: 1، عنكبوت: 18 و صافات: 71 عالمها، در انعام: 86 اهل زمان، در سوره‏هاى مائده: 115 و شعراء: 165 اهل عالم، در سوره مائده: 20 عالميان و در آل عمران: 108 مردمان ترجمه شده است . غريب‏تر آنكه اين كلمه در سوره الحجر: 70 به غريبان برگردان شده است .
2- در آيه 62 از سوره بقره «ان‏الذين آمنوا والذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن بالله و اليوم الآخر . . .» ; واژه صابئين را به بى‏دينان ترجمه نموده است; اينچنين: «هر آئينه آنانكه مسلمان شدند و آنانكه يهود شدند و نصارى و بى‏دينان هر كه از ايشان ايمان آورد بخدا و بروز واپسين . . .» ; ولى همين واژه در آيه 69 سوره مائده و آيه 17 از سوره حج «ستاره پرستان‏» معنا شده است . اين چندگانگى در مواردى ديگر نيز از اين ترجمه وجود دارد .
شايان ذكر است كه هر دو ترجمه يعنى هم بى‏دينان و هم ستاره‏پرستان در برابر واژه صابئين بنا بر آنچه اهل تحقيق نسبت‏به صابئان مى‏گويند، ناصحيح و خلاف واقع است; زيرا صابئان نه ستاره‏پرست‏بوده‏اند و نه بى‏دين [1].
3- آيه «الحق من ربك فلاتكونن من الممترين‏» [بقره: 147] چنين ترجمه شده است: «اين درست است از پروردگار تو، پس مباش از شك آرندگان‏» . اشكال اين ترجمه در اين است كه كلمه «الحق‏» كه در اين آيه مبتدا مى‏باشد به خبر تبديل شده و يك مبتداى محذوف در ترجمه اضافه گرديده است . همين اشتباه در ترجمه آيه 60 از سوره آل عمران تكرار شده، در آنجا آيه «الحق من ربك فلا تكن من الممترين‏» چنين ترجمه شده: «اين سخن راست است از پروردگار تو . پس مباش از شك آرندگان‏» . در هر دو مورد گويا چنين جمله‏اى ترجمه شده است: هذا حق من ربك و يا هذا الكلام حق من ربك; در حالى كه ترجمه صحيح آيه چنين است: حق از آن پروردگار توست . پس از شك آرندگان مباش .
4- مترجم آيه 61 سوره آل عمران يعنى آيه مربوط به مباهله را اينگونه ترجمه كرده است: «پس هر كه مكابره كند، با تو درباره عيسى بعد از آنچه آمد بتو از دانش پس بگو بيائيد تا بخوانيم فرزندان خود را و فرزندان شما را و زنان خود را و زنان شما را و ذات‏هاى خود را و ذات‏هاى شما را، پس همه بزارى دعا كنيم پس لعنت‏خدا گوئيم بر دروغگويان‏» .
اشكال عمده اين ترجمه كه شايد به عمد هم صورت پذيرفته باشد، ترجمه «انفسناو انفسكم‏» به «ذات‏هاى خود و ذات‏هاى شما» است; در حالى كه در اينجا نفس به معناى ذات نيست; گرچه در جاهاى ديگر به اين معنا بكار رفته باشد . زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم خود دعوت كننده به مباهله بوده‏اند و درست نيست انسان خويشتن را دعوت نمايد و لزوما بايد داعى غير از مدعو باشد; بعلاوه آنگونه كه مفسران فريقين آورده‏اند، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم پس از نزول اين آيه براى مباهله، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را با خود به محل موعود آوردند . طبق روايت طبرى، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم اين چهار تن را با خود براى مباهله انتخاب كرد . شيخ طوسى (ره) در تفسير تبيان در اين‏باره مى‏گويد: «رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم على عليه السلام را به منزله نفس خويش معرفى كرد; زيرا او مصداق «انفسنا» بود، چرا كه بلاخلاف مراد از ابنائنا را حسن و حسين و مراد از نسائنا را فاطمه عليها السلام و مراد از انفسنا را خويشتن و على مى‏دانسته است; چه اين روشن و مسلم است كه جز آنها كسى ديگر در مباهله حضور نداشته‏اند» .
شيخ طبرسى در مجمع البيان در تفسير «انفسنا» آورده است كه مراد از آن فقط على عليه السلام است و جايز نيست كه از آن خود رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم اراده شده باشد; زيرا آن حضرت فراخوان بودند و درست نيست كه انسان خودش را فرا خواند و اگر پذيرفتيم كه مراد از انفسنا، كسى غير از رسول‏الله صلى الله عليه و آله وسلم باشد، قطعا مصداق و مرجع آن على عليه السلام خواهد بود; زيرا كسى ادعا نكرده كه بجز رسول الله، على، فاطمه و دو فرزندشان حسن و حسين عليهم السلام شخص ديگرى در مباهله شركت داشته است . عمده مفسران فريقين همين قول را در تفسير آيه ذكر كرده‏اند .
اصحاب لغت نيز از جمله معانى نفس را برادر و دوست گفته‏اند . بنابراين انفسنا را در آيه بايد بگونه‏اى معنا كرد كه بين داعى و مدعو فرق گزارده و با آنچه در شان نزول آيه اتفاق افتاده است و نيز آنچه اغلب مفسرين فريقين بر آن هستند، سازگار باشد; يعنى بايد گفت: معناى «انفسنا و انفسكم‏» نزديكان ما و نزديكان شما يا برادران ما و برادران شما و يا عزيزانمان و عزيزانتان است [2].
5- در ترجمه آيه «شهدالله انه لااله الا هو و الملائكة واولوالعلم قائما بالقسط، لااله الا هوالعزيز الحكيم [آل‏عمران‏18] چنين آمده: «گواهى داد خدا آنكه نيست هيچ معبود برحقى مگر او و گواهى دادند فرشتگان و خداوندان دانش در آن حال كه خدا تدبيركننده عالم است‏بعدل، نيست هيچ معبود بر حقى مگر او . غالب استوار كار است‏» .
اين ترجمه نارسا و بلكه ناصحيح است; چون قائما بالقسط حال براى الله مى‏باشد; براين‏اساس در ترجمه صحيح آن بايد گفت: خداى يگانه كه پيوسته دادگر است گواهى داد كه . . .
6- در ترجمه آيه «بلى ان تصبروا و تتقوا و ياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة آلاف من الملائكه مسومين [آل‏عمران 125] چنين آمده كه: «بلى اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد و بيايند كافران بسوى شما باين جوش خود امداد كند شما را پروردگار شما به پنج هزار كس از فرشتگان نشان‏مند كرده‏» .
ترجمه كلمه مسومين با توجه به قرائت مشهور به «نشان‏مند كرده‏» درست نيست; چون در قراءت مشهور كه قرآن موجود نيز با اين قراءت موافق است، مسومين به كسر واو خوانده شده و نه به فتح واو .
طبرسى در مجمع‏البيان آورده است كه ابوالحسن گفته است: «كسانى كه مسومين را با كسره خوانده‏اند، از آن روست كه فرشتگان اسبهاى خود را نشان زده بودند و كسانى كه با فتحه خوانده‏اند، از آن روست كه آنان نشان خورده بودند . . .» على‏بن‏عيسى گفته است: آنان كه قراءت با كسره را اختيار كرده‏اند، از آن جهت است كه اخبارى چند وارد است كه آنان اسبان خود را نشان زده بودند و رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فرمودند: شما نيز نشان بزنيد، زيرا فرشتگان نشان زده‏اند [3].
ترجمه كلمه «من فورهم‏» به «اين جوش خود» نيز در آيه بسيار نامفهوم و نارسا و نامانوس است .
7- «ليس لك من الامر شى‏ء اويتوب عليهم اويعذبهم فانهم ظالمون‏» [آل عمران 128] را اينچنين ترجمه كرده است: نيست ترا از اين كار چيزى يا به مهربانى توبه ايشان را مى‏پذيرد يا غالب كند ايشان را زيرا كه ايشان ستمكارند» .
دو اشتباه عمده در اين ترجمه رخ داده است: اول اينكه در ترجمه قسمت اول آيه از اين نكته غفلت‏شده كه «تاب‏» اگر با «على‏» استعمال شود به معناى «غفرله و رجع عليه بفضله‏» ، يعنى آمرزش و رحمت را از سرگرفتن است و نه به معناى قبول توبه . اشتباه دوم در ترجمه «اويعذبهم فانهم ظالمون‏» رخ داده است كه به معناى «غالب كند ايشان را» ترجمه شده است; در حالى كه «يعذبهم‏» به معناى «عذاب كند» مى‏باشد و هيچ گونه مناسبتى با «غالب كند» ندارد .
ترجمه صحيح آيه چنين است: «يا بخشش و آمرزش خويش را با ايشان از سر مى‏گيرد و يا ايشان را عذاب مى‏نمايد، چرا كه ايشان ستمكارند» .
8- حواشى در اين ترجمه فراوان به چشم مى‏خورد و اين حواشى كه گاهى تحت تاثير ديدگاههاى خاص مترجم آورده شده‏اند، بسيار نامناسب و از ديگر اشكالات وارده بر اين ترجمه است; بعنوان نمونه از حواشى مترجم به هنگام ترجمه آيه 24 سوره نساء يعنى همان آيه مربوط به متعه و ازدواج موقت مى‏توان نام برد . در حاشيه شماره 4 ايشان بر اين آيه در توضيح جمله «ان تبتغوا باموالكم محصنين غيرمسافحين‏» آورده است: «نكاح صحيح آن است كه مهر باشد و مؤبد باشد بحسب ظاهر زيرا كه چون حاجت جماع هميشه است و احصان بدون عقد مؤبد حاصل نشود و الله اعلم‏» .
روشن نيست مترجم اين معنا را كه نكاح صحيح آن است كه مهر باشد و مؤبد باشد، از كجاى آيه استفاده كرده و قسمت‏بعد آيه كه طبق نظر فريقين مربوط به نكاح متعه مى‏باشد، [4] چگونه با اين حاشيه قابل توجيه است .
9- در آيه 163 از سوره النساء كلمه «اسباط‏» را كه پس از نام حضرت يعقوب آمده، به «نبيرگان‏» ترجمه كرده است; ولى در آيه 140 بقره و 84 آل عمران اين كلمه را به «نبيرگان او» و «نبيرگان وى‏» و در آيه 136 بقره آنرا به «ذريت‏يعقوب‏» برگردان كرده است . گويا در سوره نساء اسباط به معناى مطلق نبيرگان ولى در ديگر موارد مراد از آن فقط نبيرگان و ذريه حضرت يعقوب‏اند; در حالى كه در هر چهار مورد اين كلمه پس از نام يعقوب آمده و قطعا مراد از آن در همه اين موارد يكسان است .
10- آيه 55 از سوره مائده «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكاة و هم راكعون‏» يعنى همان آيه ولايت كه طبق روايات فراوان فريقين درباره صدقه دادن حضرت على عليه السلام در حال نماز نازل شده [5]، از ديگر آياتى است كه مترجم در ترجمه آن دچار خطا شده، و برخلاف روش خويش كه معمولا در اينگونه موارد حاشيه‏اى مى‏نگارد، بدون كوچكترين اشاره به جريان نزول آيه عمدا جمله حاليه «وهم راكعون‏» را بصورت غيرحاليه ترجمه نموده است . ترجمه وى چنين است: «جز اين نيست كه دوست‏شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه بر پاى دارند نماز را و مى‏دهند زكات را و ايشان پيوسته نماز گزارند» .
ترجمه كلمه ولى به دوست در اين آيه تحت تاثير گرايش كلامى مترجم است .
11- حاشيه مترجم بر ترجمه آيه 67 از سوره مائده «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين‏» از ديگر مواردى است كه با آنچه در تفاسير فريقين از صحابه بزرگى مانند ابن مسعود، ابى‏سعيد خدرى رزين‏بن‏عبدالله، ابى‏بن كعب و ديگران نقل كرده‏اند ناسازگار است [6].
مترجم آيه را چنين ترجمه كرده: «اى پيغامبر برسان آنچه فرود آورده شده است‏به سوى تو از جانب پروردگار تو و اگر نكردى، نرسانده باشى پيغام خدا را و خدا نگاه دارد تو را از مردمان . هر آئينه خدا راه نمى‏نمايد گروه كافران را» سپس در پاورقى جمله «و ان لم تفعل‏» را اينگونه توضيح داده است: «يعنى اگر يك آيه هم نرساندى و الله‏اعلم‏» .
12- در برخى موارد مترجم فاعل يك فعل را كه ضمير مستتر بوده، ظاهر نموده و به اين وسيله موجب عدم شناخت فاعل و احيانا اشتباه در تطبيق آن و باعث قطع ارتباط فقرات قبل و بعد آيه شده است; مانند آيه 189 سوره اعراف: «هوالذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها، فلما تقضاها حملت‏حملا خفيفا فمرت به فلما اثقلت دعوا الله ربهما لئن آتيتنا صالحا لنكونن من الشاكرين‏» كه در ترجمه آن آورده است: «اوست آنكه پيدا كرد شما را از يك شخص و پيدا كرد از آن يك شخص زنش را تا آرام گيرد با وى، پس چون جماع كرد مردى با زن خود، بار گرفت‏بارى سبك، پس آمد و رفت كرد بآن بار سبك بعد از آن، چون زن گران بار شد، هر دو دعا كردند بجناب پروردگار خويش كه اگر فرزندى شايسته بدهى ما را، باشيم از شكركنندگان‏» .
همانگونه كه ملاحظه مى‏شود، در ترجمة «فلما تغشاها» فاعل را مردى ذكر كرده; در حالى كه كاملا مشخص است كه فاعل آدم عليه السلام است و اگر «مردى‏» را از اين ترجمه حذف كنيم، معنا روشن‏تر و ارتباط قبل و بعد آيه در ترجمه نيز محفوظ مى‏ماند .
ترجمه «خلق‏» به «پيدا كرد» در اين آيه نيز به رسايى آفريد و يا خلق كرد نيست .
13- آيه «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها وصل عليهم ان صلاتك سكن لهم والله سميع عليم‏» [توبه 103] اينگونه ترجمه شده است: «بگير از اموال ايشان زكوة را تا پاك‏سازى ايشان را و با بركت‏كنى ايشان را بآن و دعاى خير كن براى ايشان هر آئينه دعاى تو سبب آرامش است ايشان را و خدا شنواى داناست‏» .
همانطور كه ملاحظه مى‏شود، در اين ترجمه جمله وصفى «تطهرهم و تزكيهم بها» به گونه سببى ترجمه شده است و گويا آنرا جواب فعل امر خذ دانسته است; در حالى كه اين جمله وصفى است و ترجمه صحيح آن چنين مى‏باشد: «از اموال ايشان زكاتى كه آنان را با آن پاك مى‏سازى و با بركت مى‏كنى بگير» .
14- آيه «و ان اقم وجهك للدين حنيفا ولاتكونن من المشركين‏» را اينچنين ترجمه كرده است: (و فرموده شد آنكه راست كن روى خود را براى دين حنيف و هرگز مباش از مشركان).
همانگونه كه پيداست، در اين ترجمه كلمه «حنيفا» صفت‏يا قيد براى «الدين‏» گرفته شده است; در حالى كه اين نادرست است و اين كلمه حال براى فاعل «اقم‏» مى‏باشد; بنابراين منظور قرآن در اين آيه رويكرد به دين با حالت‏حق‏گراى‏ست و نه پذيرش دين حنيف . همين اشتباه در ترجمه قسمت اول از آيه 30 سوره روم نيز تكرار شده است .
ترجمه صحيح آيات فوق چنين است: «پس راست كن روى خود را با حالت‏حق‏پذيرى بسوى دين‏» .
15- در ترجمه آيه «و لااقول للذين تزدرى اعينكم لن يؤتيهم الله خيرا الله اعلم بما فى انفسهم انى اذا لمن الظالمين‏» [هود 31] آورده است: «و نمى‏گويم آنان را كه بخوارى مى‏نگرد بديشان چشمهاى شما كه نخواهد داد خدا بديشان هيچ نعمتى . خدا داناتر است‏بآنچه در ضميرهاى ايشان است . هر آئينه من آنگاه از ستمكاران باشم‏» .
در آيه مذكور برخلاف آنچه مترجم آورده است، لام در «للذين‏» لام مجاوزه و به معناى «عن‏» مى‏باشد و معمولا به، درباره در حق و مانند آن ترجمه مى‏شود; بنابراين ترجمه درست آيه اينگونه است: «و نمى‏گويم درباره آنان كه چشمهاى شما آنها را به خارى مى‏نگرد . . .» .
16- عدم اتخاذ يك روش يكسان در اظهار فاعلهاى مستتر از ديگر اشكالات قابل ذكر در اين ترجمه است . مترجم گاه فاعل را ظاهر نموده و آنرا در ترجمه اضافه كرده; بدون آنكه آنرا از ديگر كلمات متمايز سازد; بعنوان نمونه ترجمه آيات 27 و 29 از سوره نمل «قال سننظر اصدقت ام كنت من الكاذبين‏» را چنين آورده است: (گفت‏سليمان خواهيم ديد آيا راست گفتى يا هستى از دروغ‏گويان).
17- برخى از اشكالات املايى نيز در اين ترجمه مشهود است; از جمله در پاورقى ص 780 «پايمال‏» را «پائمال‏» و در پاورقى شماره 2 ص 839 «بدحال نشد» را، «بدحال نه شد» نوشته است . نيز در ص 185 در ترجمه آيه 119 از سوره مائده «اين است‏» با حذف الف يعنى بصورت «اين ست‏» نگاشته شده است و باز در همان ص 185 در ترجمه آيه 118 «تويى‏» با حذف يك يا يعنى بصورت «توى‏» نوشته شده است . همينطور در پاورقى ص 158 «بيفكند» به شكل «بيفنگند» كتابت‏شده است .

منابع

1) در اين‏باره رجوع كنيد به مقالات: صابئين اهل كتابند، از استاد محمد محيط طباطبايى، يادنامه استاد شهيد مرتضى مطهرى، ج 2 ص 48- 60 سازمان انتشارات و آموزشى انقلاب اسلامى و صابئين موحدين از ياد رفته سيدقاسم ياحسينى، كيهان فرهنگى سال ششم شماره 7 مهرماه 1368 .
2) رجوع شود به تفاسير مختلف فريقين ذيل آيه مزبور از جمله: الكشاف 1/368 ، الدرالمنثور 2/231، مجمع‏البيان‏2/579 و الميزان 3/229 .
3) مجمع‏البيان، ذيل آيه .
4) رجوع كنيد به تفاسير مختلف ذيل همين آيه از جمله: الكشاف 1/498، الدرالمنثور 2/482 و مجمع‏البيان 3/44 .
5) رجوع كنيد به: الدرالمنثور 3/105، الكشاف 1/649 و مجمع‏البيان 3/263 .
6) رجوع كنيد به: الدرالمنثور 3/117 .

مقالات مشابه

معرفی ترجمه ای از قرآن

نام نشریهمجله کیهان اندیشه

نام نویسندهغلام‌علی حداد عادل

ترجمه شاه ولی الله دهلوی

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی

نقد و بررسي ترجمه شاه ولي اللّه‏ دهلوي

نام نویسندهمحمدرضا انصاری

ترجمان وحي

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی